دومین هدیه آسمانی
امروز شنبه 10 آبان ماه سال 1392 و من و عسل خانم تنهاییم.ساعت 6 بعد از ظهره و دارم برای دومین هدیه آسمونیم مینویسم. مدتی بود که دچار حالت تهوع و سردرد شدید شده بودم.باورم نمیشد که تمام این حالتها خوش امد گویی به دومین فرشته مهربون زندگیم باشه.بازم شک داشتم و هنوز باور نمیکردم.به بابایی گفته بودم برام بیبی چک بگیره.باباجون عصری اومد با یه بیبی چک و یه جعبه شیرینی به مناسبت سالگرد عقدمون.خلاصه جواب بیبی چکم مثبت بود و خبر از ورود یه فرشته دیگه به زندگیمون میداد.با اینکه تازه یه موقعیت کاری خوب پیداکرده بودم ولی نمیدونم چرا ناراحت نشدم.شاید یکی از دلایلش برمیگشت به زمانی که برای اولین بار فهمیدم بباردارم.اونموقع کلی شوکه شدم .و همش با خودم می...
نویسنده :
مریم طالبی
13:59