آدرینآدرین، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

دومین هدیه آسمانی

واکسن دو ماهگی

1393/5/23 19:40
نویسنده : مریم طالبی
200 بازدید
اشتراک گذاری

به همین زودی گذشت.دو ماه از تولد نفسک من .امروز 23 مرداد ماه سال 1393 پسرک من دو ماهه شد.و باید مثل همه دو ماهه ها میرفت و واکسن میزد.امروز صبح همه مون سحر خیز شده بودیم و زود پاشدیم از خواب.بابا جون گفت برم سر کار و برگردم ولی وقتی دید همه بیداریم تصمیم گرفتیم صبحونه بخوریم و راهی بشیم.خلاصه لباسمون پوشیدیم و راه افتادیم به سمت خانه بهداشت غرب که در دهکده المپیک بود و کلیم خلوت بود.برعکس اون خانه بهداشت صادقیه که 6 ساعت باید معطل میشدیم اینجا خیلی سریع قد و وزن شما رو گرفت و رفتی واسه تزریق واکسن.خدا رو شکر قد و وزنت روی منحنی بود و مشکلی نداشت.الهی بمیرم که داشتبی میخندیدی با با باجون که واکسن اولو به پات زد.یکم تازه آروم شدی که دومیشم زد توی اون پات.ضعف کردی الهی بمیرم برات.ولی مامان جون چاره نداشتم.باید این واکسسنارو بزنی تا همیشه سالم و سلامت باشی. قطرتم داد و گفته بود که تا یکساعت بهش شیر ندید.چون من توی اتاق نبودم اینو نشنیدم و به شما بیست دقیقه بعدش شیر دادم که اروم شی که بابا جون اومد و سریهع گفت نباید شیر بدی بالا میاره.منم سریع بلندت کردم تا بالا نیاری و گرنه مجبور میشدیم دوباره بریم قطرتو تجدید کنن.راستی بابا جون بهم گفت خیلی بدجنسی که واسه همه چی من باید برم تو و تو بیرونی.اینجوری بچه ها فکر میکنن باباشون خیلی سنگدله.منم گفتم شما سنگدل نیستی شجاعی و کلی حال کرد.خلاصه امروزم گذشت و الانم داری توی بغل بابا غر میزنی فکر کنم شیر میخواهی.من باید هر 6 ساعت یکبار بهت استامینوفن بدم که هنوز وقتش نرسیده تجدیدش کنم.عسلم الان داره هی غر میزنه ازم نمره میخواد واسه نقاشیش.برم تا بیشتر از این جیغ و داد نکرده.چون بابایی میگه عسل جیر جیرکه و شما غر غرو.آخه عسل شبانه روز فقط جیغ میکشه.واسه هر چی که میخواد .فرقیم نداره چی باشه.الانم کلی عصبانی شده میگه چراااااا نوشتی مردم ببینن.جلوی دهنمم گرفت میگه ننویس.برم دیگه شاکی شد.دوستون دارمم

پسندها (1)

نظرات (1)

میم مثل مادر
23 مرداد 93 22:56
عزیزم پسر اول من بسیار آروم بود ولی این دخترم بسیار جیغ جیغو هستش. خدا براتون نگهش داره.کلن پسرا آرومن و دخترا جیغ جیغو