آدرینآدرین، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

دومین هدیه آسمانی

واکسن شش ماهگی

1393/9/24 0:19
نویسنده : مریم طالبی
292 بازدید
اشتراک گذاری

الهی مامان فدات شه

نفسک من.بازم واکسن.بمیرم برات.ولی مامان جان چه میشه کرد.باید بزنی تا همیشه سالم و سلامت باشی عشقم.

امروز آدرین من نفس مامانش شش ماهه شد و مثل همه شش ماهه ها باید واکسن میزد.شب قبلش کلی از اینترنت تحقیق کردم که باید چکار کنم تا درد شما کمتر بشه.به این نتیجه رسیدم که باید قبل از واکسن زدن به شما آب قند بدم.و قطره استامینوفنم قبلش بهت دادم.ولی خب نفسک من بازم دردش اومد و کلی گریه کرد.امروز من و بابا جون نوبت دندونپزشکی هم داشتیم.بابا جون صبح اومد دنبالمون اول رفتیم واکسن شما رو زدیم.قد و وزن شما رو هم گرفتیم که خدااااا رو شکر همه چیز عالی عالی بود و روی منحنی رشد بودی.بعد بابا جون ما رو رسوند رفت شرکت تا از اونجا بره دندونپزشکی.بعدش دوباره رفت شرکت و اومد خونه تا پیش شمال بمونه و من با آبجی عسل رفتیم دندونپزشکی.وقتی برگشتم دیدم تو بغل بابا جون داری با شیشه آب قند میخوری و تنت داغ داغه.به بابا جون گفتم آدرین تب داره گفت نه بابا خوابش میاد.خلاصه پریدم بهت استامینوفن دادم و یکم سوپ حالت جا اومد.بعدش بابا جون خودش اعتراف کرد و گفت خدا هیچ بچه ای رو بی مادر نکنه الهی بچه جون گرفت ماشاا....آخه بابا جونم حق داشت.دمای بدن خودشو با شما مقایسه میکرد فکر میکرد تب نداری.خندونکخلاصه الان که ساعت دوازده و نیم شب هست و من دارم تند و تند و تند تایپ میکنم خدا رو شکر خوابیدی و مشکلی نیست.الهی صد هزار مرتبه شکرت.دیگه رفت تا واکسن یکسالگی گل پسرم تا کجا باشیم و کجا برات بزنیم ایشا....چون دیگه به احتمال زیاد این مرکز بهداشت واکسن نخواهی زد.توکل به خدای بزرگ

دوست دارم یک دنیاااااااااااااااااااااا نفسک من.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)