آدرینآدرین، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

دومین هدیه آسمانی

گزینش دکتر

1393/2/10 14:04
نویسنده : مریم طالبی
3,585 بازدید
اشتراک گذاری

نفس مامان

 

deborah.mihanblog.com

 

 

دیروز 92/9/23 نوبت دکتر داشتم.بالاخره بعد از کلی تحقیق به این نتیجه رسیدم که خانم دکتر  محبوبه ماموریان اصفهانی که در بیمارستان بهمن هم زایمان انجام میدن رو انتخاب کنم.من بدلیل نزدیکی بیمارستان به خونه نسبت به مطبشون که در خیابان شریعتی هست نوبت کلینیک بیمارستان رو گرفتم.ساعت 5:15 دقیقه وقت داشتم.با بابایی و خواهر جون راه افتادیم به سمت بیمارستان .وقتی وارد سالن انتظار کلینیک بیمارستان بهمن شدیم.دیدم که چه خبره.به بابایی گفتم حالا حالایی ها اینجا هستیم.تا اینکه کنار یه خانمی نشستم که ایشون به من گفت که اکثرن بیمار دکتر عارفن و نگران نباشم.ولی فقط اونبار زود نوبتم شد.دفعات بعد خانم دکتر ماموریان هم سرشون حسابی شلوغ شده بود.وقتی نوبتم شد و وارد اتاقشون شدم با یک فرشته بسیار مهربون و دوست داشتنی مواجه شدم.از همون اول با جمله مامان جون بیا بشین از من استقبال کرد.که کلی منو از بابت انتخابش دلگرم کرد.لحجه زیبای اصفهانیشونم که مزید بر علت بود برای دوست داشتن چندین بارشون.ایشون فوق العاده صبور و بدون کوچکترین عجله ای از بابت مریضای بیرون مطبشون منو راهنمایی کردند.از من یه سری اطلاعات گرفتند و از روی سونو گرافی اولم گفتن شما 5 هفته هستی.ولی سونوی دومم که دکتر معینی با زرنگی واسه اینکه برم پیش خودش اطلاعات کامل نداده بود و فقط عکس داده بود .پس نمیتونست معیار خوبی باشه.تعجبی نداشت.وقتی ایشون فقط بلدن پول بگیرن و از گذاشتن یک آبسرد کن ساده در مطبشون کوتاهی میکنن و کل کاراشونم که قربونش برم خانم منشیشون انجام میدن.و ایشونم برای همه نسخه میپیچیدن بدون مشورت با دکتر که نکنه یه وقت آقای دکتر در شمردن پولاشون وقت کم بیارن.بدتر از همه اینکه سه چهار نفر همزمان میفرستاد داخل.منشی میدویید فشارتو میگرفت اونطرف یکی رو ترازو بود.یکی رو صندلی منتظر.یکی دیگه هم که دکتر داشت سونو میکرد.کلن خیلی خنده دار بود.جالب اینکه بدلیل ذیق وقت میگفت کفشتو درنیار برو سریع کارتو انجام بده.ایشون با اینکه دو ماه از بارداریم میگذشت برام آزمایش ننوشت فقط پرسید چی میخوری.منم از قبل میدونستم که اسید فولیک برام لازمه بهش گفتم.اونم گفت خوبه همونو ادامه بده.حالا چجوری .روزی چند تا.خودم باید تشخیص میدادم.کل ویزیت من 2 دقیقه نشد.ایشون اجازه نداد همسرم بیاد داخل چون گفتن بچه همراهتونه.در صورتی که خانم دکتر اصفهانی نه تنها مشکلی با این قضیه ندارن.بلکه کلیم با دخترم با مهربونی حرف زدن.یادمه روز اول از دخترم پرسیدن اسمت چیه.اونم گفت عسل.بعدشم گفتن واقعا" که عسلی .منم دو تا دختر دارم.یک فرق اساسی دیگه دکتر محسن معینی با خانم دکتر محبوبه ماموریان اصفهانی در اینه که شما با ایشون هیچگونه دسترسی ندارین.یعنی اگر شبی نصف شبی مشکلی براتون پیش اومد فقط حق دارین یه اس ام اس بزنین به یه شماره اعتباری که اونم دست خانومشونه.که به قول خودشون روزی 400 تا اس ام اس میاد و بعدشم گوشیشون خاموش میشه.اما دکتر اصفهانی به من شماره موبایلشونو همون اول دادن و گفتند هر وقت مشکلی پیش اومد میتونم اس ام اس بدم و الحق و والنصاف سریعم جوابمو میدادن.این یکی دیگه برام قابل درک نبود .چون دکتر آبجی عسل دکتر ماه منیر جهانگیری هم به من شماره داده بودند.خلاصه به خاطر اشتباه ایشون در ندادن اطلاعات مجبور شدم دوباره سونو بدم.وزنم در اون روز 62.2 بود.و با سونوی خودشون در مطب قبل از سونوی اصلی ایشون گفتند این بچه سالم سالمه و من میگم که پسره.اما زیاد به حرف من توجه نکن.

وقتی از اتاق دکتر اومدم بیرون یهو آبجی عسل پرید بیرون و گفت مامانی نینی رو آوردی که همه زدن زیر خنده.بعدشم بابابایی رفتیم اتاقای بیمارستانو دیدیم .فکر کنم فعلن بس باشه مامانی چون بدجوری حالت تهوع دارم.برم یکم استراحت کنم. ایشاا... دوباره برات مینویسم.

پسندها (1)

نظرات (0)