آدرینآدرین، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

دومین هدیه آسمانی

تغییر تاریخ زایمان (26 خرداد ماه به جای 25 خرداد)

پسر گلم.آدرین قشنگم دیروز شنبه آخرین ویزیت دکتر م بود در بیمارستان بهمن.برای چکاب نهایی قبل از زایمانم.با وجودی که دکتر ماموریان اصفهانی رو خیلی خیلی دوسشون دارم و کلیم در موردشون تحقیق کرده بودم و میدونستم که ایشون در بیمارستان بهمن زیر میزی نمیگیرن ولی در یک حرکت عجیب و غریب ایشون همون داستان مسخره که برای همه اینروزا تکرتر میشه که بیمه چون پولشونو دیر میده بهشون اجازه دادند از 500 هزار تومان تا 2 میلیون تومان جداگونه بگیرن .حالا کی بهشون اجازه داده نمیدونم.مرتبم میگفتند شرعا" و عرفا" شما باید راضی باشی تا این پولو به من بدی. راستش من هر چی دو دو تا چهار تا میکنم دلیلی برای اینکار نمیبینم.چون ایشون این حرفو میتونستند از روز او...
18 خرداد 1393

وقت زایمان

آدرین خوشگل من   دیگه شمارش معکوس برای یه فرود زمینی قشنگ داره شروع میشه و من انشاا... تا چند وقت دیگه فرشته کوچولومو تو بغل میگیرم.دکتر محبوبه ماموریان اصفهانی که من عاشقشم و خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم که ایشونو سر راه من قرار داد دوباره برام سونوی کامل نوشتند که در تاریخ 29 اردیبهشت بود و شما بر اساس اون سونو 35 هفته و سه روزه بودی.و سر شما هم رو به پایین چرخیده بود .دکتر جون به من گفته بودند که همه اینا رو براشون اس ام اس کنم که اگر ضروری بود دوباره برم پیششون.منم همین کارو کردم که به من گفتند شنبه حتمن برم.من ساعت هفت روز شنبه 3 خرداد ازشون وقت گرفتم.بابایی قرار بود از شرکت بیاد خونه دنبالم و عسلی هم که پیش مامانی میموند.بابا...
5 خرداد 1393

فقط یکماه دیگه تا فرود دومین فرشته آسمونی من مونده

آدرین قشنگ مامان.نفسک من       فقط یک ماه دیگه مونده تا من صورت ماهتو ببینم. حالا که داری میای توی قلب منو و بابایی و آبجی عسل این شعر قشنگو پیشکش قدمای کوچولوت میکنم نازنینم.سفر زمینیت به سلامت باشه فرشته کوچولوی من.   سلام به تو گل پسر شیرینی مثل عسل سلام به تو نازنین رو زانوی من بشین   سلام عزیز ترینم تودنیا بهترینم سلام به روی ماهت تو قلب مامان جایت موهات به نرمی پر ماهارو  رو از یاد نبر چشات مثل اسمون قدر بابا  رو بدون قدوبالای زیبا صورت داری مثل ماه کاشکی زبون وا کنی بابا و مامان  کنی اخ قربون اون صدا...
1 خرداد 1393

سونوی سه بعدی

امروز 29 بهمن سال 1392 .امروز رفتم غربالگری بیمارستان پاستور نو دکتر شاکری.ناگفته نماند که غربالگری اولمم در آزمایشگاه نیلوی ولیعصر انجام دادم که خدارو شکر همه چیز عالی بود.اینبار رفتم برای تعیین جنسیت و سلامت جنین.البته مطمئن بودم از هردوش.و میدونستم که شما گل پسر من و بابایی.و به قول معروف دیگه جنسمون جور شده ایشاا....اینبار دکتر شاکری به من گفت که با اطمینان شما پسر هستی       و زمان دنیا اومدنتم تقریبا" 5 تیر هست.البته برای زایمان طبیعی که خانم دکتر اصفهانی گفتن برای سزارین میشه 38 هفته و 6 روز که تقریبن میشه 26 خرداد.ساعت 5 بعد از ظهر بابایی از شرکت اومد دنبال منو عسلی و حاضر شدیم رفتیم بیمارستان.اول...
31 ارديبهشت 1393

گزینش دکتر

نفس مامان       دیروز 92/9/23 نوبت دکتر داشتم.بالاخره بعد از کلی تحقیق به این نتیجه رسیدم که خانم دکتر  محبوبه ماموریان اصفهانی که در بیمارستان بهمن هم زایمان انجام میدن رو انتخاب کنم.من بدلیل نزدیکی بیمارستان به خونه نسبت به مطبشون که در خیابان شریعتی هست نوبت کلینیک بیمارستان رو گرفتم.ساعت 5:15 دقیقه وقت داشتم.با بابایی و خواهر جون راه افتادیم به سمت بیمارستان .وقتی وارد سالن انتظار کلینیک بیمارستان بهمن شدیم.دیدم که چه خبره.به بابایی گفتم حالا حالایی ها اینجا هستیم.تا اینکه کنار یه خانمی نشستم که ایشون به من گفت که اکثرن بیمار دکتر عارفن و نگران نباشم.ولی فقط اونبار زود نوبتم شد.دفعات بعد خانم دکتر م...
10 ارديبهشت 1393

دومین هدیه آسمانی

امروز شنبه 10 آبان ماه سال 1392 و من و عسل خانم تنهاییم.ساعت 6 بعد از ظهره و دارم برای دومین هدیه آسمونیم مینویسم. مدتی بود که دچار حالت تهوع و سردرد شدید شده بودم.باورم نمیشد که تمام این حالتها خوش امد گویی به دومین فرشته مهربون زندگیم باشه.بازم شک داشتم و هنوز باور نمیکردم.به بابایی گفته بودم برام بیبی چک بگیره.باباجون عصری اومد با یه بیبی چک و یه جعبه شیرینی به مناسبت سالگرد عقدمون.خلاصه جواب بیبی چکم مثبت بود و خبر از ورود یه فرشته دیگه به زندگیمون میداد.با اینکه تازه یه موقعیت کاری خوب پیداکرده بودم ولی نمیدونم چرا ناراحت نشدم.شاید یکی از دلایلش برمیگشت به زمانی که برای اولین بار فهمیدم بباردارم.اونموقع کلی شوکه شدم .و همش با خودم می...
10 ارديبهشت 1393